عزیزم...
ریاضی بلــــد نیستی؟
به درکــــــــــــ....
ولی...
جمع کن خودتــــــــــــــو....!
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
111 | 1340 | yas |
![]() |
30 | 2443 | nafaskzk |
![]() |
7 | 370 | nafaskzk |
![]() |
151 | 1279 | admin |
![]() |
23 | 664 | admin |
![]() |
23 | 411 | mental |
![]() |
30 | 480 | mental |
![]() |
4 | 310 | mental |
![]() |
3 | 235 | admin |
![]() |
7 | 484 | admin |
عزیزم...
ریاضی بلــــد نیستی؟
به درکــــــــــــ....
ولی...
جمع کن خودتــــــــــــــو....!
می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمانها که :
پدر تنها قهرمان بود .
عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد.
بالاترین نــقطهى زمین، شــانههای پـدر بــود.
بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادرهای خودم بودند.
تنــها دردم، زانوهای زخمـیام بودند.
تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود.
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود.
*حسین پناهی*
اختــراع تلفـن بـــــزرگـــــتـــرین خیــــانت بــــه بشــــریـت بـــود...
خـــداحــافظـــــی بـــایــــد رو در رو بــــاشد!
گــاهــی اوقـــات اشـک هــا ، آدم هــا را بیـــدار میکــنند…
لعنــت بـــر خـداحــافـظــــی هـــای تـلـفـنـــــی
تفکیک جنسیتی باید اینطوری باشه:
جدا کردن نامردا از مردا، نه دخترا از پسرا
خـــــــــــــــــــدا آن حس زیباییست که در تاریکی صحرا
زمانیکه هراس مرگ میدزدد سکوتت را
یکی همچون نسیم دشت میگوید
کنارت هستم ای تنها.......
.
.
.
باران ببارد
ونسیم دل انگیز صبحگاهی همرایش کند
خنکای باران صورتم را
وبوی باران احساسم رانوازش کند
و دل♥ عاشق که باشد
بخدا که هیچ خدایی را بندگی نخواهم کرد جز
خدای عشق
.
.
.
گاهگاهی دلم می گیرد!
با خودم میگویم به کجا باید رفت؟؟
به که باید پیوست؛؟؟
به که باید دل بست ؟؟؟؟؟
به دیاری که پراز دیوار است؛!!!!!؟؟؟؟؟
به امینی که امانت خواراست؟؟؟؟؟؟!!
یا به افسانه دوست؟؟؟؟؟
.......................................""گریه ام میگیرد""
.
.
.
آرزویم برای تو
رسیدنت به تمام آرزوهایت است
آن آرزوهایی که فکرکردی من دراجابتشان کوتاهی کردم
ودرحقیقت من دراجابتشان ناتوان بودم
وتوباورنکردی
.
.
.
این روزها انگار تمام دخترها شبیه هم شده اند...
همه زیبایند اما غمگین ... !
.
.
.
تعداد صفحات : 35