من از تو میترسم
زمانی که عاشقانه نگاهم میکنی
زمانی که به چشمانم خیره می شوی
زمانی که بازوانم را چنگ میزنی تا مرا به آغوشت بچسبانی
ومی گویی
تنهاراه جدایی ما مرگ است
مرگ میفهمی؟
ومن ملتمسانه نگاهت میکنم
ومی گویم
من راضی به مرگت نیستم فقط رهایم کن
باورکن من ازتومیترسم
.
.
.
برمن بتاب ای عشق
که بی تو
قبل از پاییز
زمستان را میزبانم
.
.
.