چه لذت بخش است دیدارت
وقتی که انتظارش راندارم
وقتی که باسرعت به سمتم میدوی تاشاید زودتروزودتر کنارم باشی
میخواهم
نفسهای به شماره افتاده ات را
عرق پیشانیت را
ولبخند ازدورت را
وچشمان مشتاقت را
ودستانت را
بازهم صدای پای تنهایی را میشنوم
بازهم صدای زجه های بی کسی را میشنوم
دراین شب لعنتی با خودم خلوت خواهم کرد
خدایا تقدیرم را عوض خواهم کرد
.
.
.
عشقم
چه خوش آمد گویی زیبایی
چه عاشقانه های بیاد ماندنی
هرگز امشب را فراموش نخواهم کرد
عزیزم
شکستن غرورم را شنیدم
اما خدارا شکر که سالهاست
گوشم به صدای شکستن آشناست
.
.
.
عشقم
جانم
حسادتت را دوست دارم
لجاجتت را دوست دارم
حال که سخنم آزارت میدهد
فقط به چشمانم نگاه کن
که من نگاهت را دوست دارم
.
.
.
حس یک خون آشامو دارم
شایدم حس یک کفتار
منتظر نشستم
درکمینم
همین