صبح شده
آفتاب خرامان خرامان به سوی زندگی درحرکت است
بیدارت میکنم
"عزیزم میخوام طلوع خورشید رو ببینم "
ازتخت جدامیشوی
صبح بخیرو لبخندهمیشگی
"بدو الان خورشید طلوع میکنه ها "
صدای آرام بخش دریا
ساحل دوست داشتی
دهانم بازمانده از زیبایی روبرویم
گرد نقره پاشیده شده ساحل
ساحل سفیدپوش شده ازصدف
امواج کف آلود
افق زردونارنجی
رنگ به رنگ شدن آب دریا
ازخاکستری به سبزهرلحظه با بالاآمدن خورشید
ازسرمای زمستانی
پناه می آورم به تو
دستانم را گره میکنم دربازویت
وصورتم را فرومیبرم دربازوانت
می گویی
"عظمت خدارو نگاه کن "
ومن محو تماشای دریا
زمزمه میکنم برایت
یکی ازآرزوهایم
ایستادن دراین نقطه کنارتو بود
خدایا چگونه شکرت کنم