دردکشیدنت را میبینم
زجرمیکشم
روزها را میشمارم
و باتودرد میکشم
به امید روزهای سلامتی
لبخند میزنم به رویت
سرت را که کوره ای آتش است
به سینه میفشارم
و موهایت را میبوسم
چه زیباست لحظه ای که میگویی
چه آرامشی دارد آغوشت
وتمام دردهایم با تو پرواز میکنند
عزیزم به چشمانم نگاه کن
من نیز به پرواز درآمده ام
تمام سختیهارا با همین یک جمله به جان میخرم
باتومیمانم تا آخر دنیا