امروز ازباران میگویم
اما نه بارانی که رحمت است و لطافت است و شورعشق وزندگی
امروز از بارانی میگویم
که با غرش رعدوآتش برق ازآسمان به زمین میبارد
امروز ازبارانی میگویم
که با باد همراه میشود و طوفانی میسازد وهرآنچه درمقابلش ایستاده نابود میکند
به تومیگویم که همیشه از باران
خاطره ای عاشقانه داری
همه چیزدراین دنیا همانطورکه زندگی میبخشد گاهی مخرب میشود و نابودگر
گاهی باید جوردیگردید
.
.
.
بوی ِ آویشن کوه های دور را می دهد !
زنی که ...
هر صبح به دوش میکشد
چمدانی ...
لبریز ِ روزمرگی ...
.
.
.
نمی گذاشتم
به آسانی دلم را ببری
اگر میدانستم
بعد از تو
زندگی
چقدر دل میخواهد