زن باید سنگین و رنگین باشد
باید بیایند و منتت را بکشند
اما من می گویم
زن اگر زن باشد
باید بشود روی عاشقیش حساب کرد
که عاشقی کردن بلد باشد
که جانزند، جا نماند، جا نگذارد
و هی فکر نکند به یاوه هایی که عمری در گوشش خواندند
من می گویم
زن اگر زن باشد
از دوستت دارم گفتن ها نمی ترسد
اما تو می گویی
خوش به حال زنی که عاشق مردی نباشد
بگذار دنبالت بدوند
ولی نمی فهمم اینکه در موردش می گویی زندگیست یا مسابقه اسب دوانی؟!
من راز این دوست داشتنهای پنهانی را نمی فهمم
من نمی فهمم، زن بودن
با سنگین رنگین بودن و با سکوت چه ارتباطی دارد؟!
من بلد نیستم در سایه دوست داشته باشم
من میخواهم خواستنم گوش فلک را کر کند
من میخواهم، مردَم
دلش غنج بزند از اینکه
زنش اینگونه دوستش دارد...!
.
.
.
جهنم را هم دیدم
جایی که قراربودتاآنجا همراهم باشی
عزیزم
ورودت را به بهشت تبریک میگوییم
.
.
.
دلم
یک کاسه نور می خواهد
یک جام هوای تازه
یک قرص نان محبت
برای همه عمر
سیر خواهم بود وقتی تورا دارم