چشماتو واسه زندگی میخوام دلتو واسه عاشقی.
صداتو واسه شادابی دستاتو واسه نوازش.
پاهاتو واسه همراهی عطرتو واسه مستی.
و خودتو واسه خود خود خود خودم ...
.
.
.
مرد آن کسی است که بداند احساس زن فروشی نیست،
هدیه است
.
.
.
یکی به من بگوید
حرفای عاشقانه را چگونه باید زد
تا معشوق بداند
دلی که درسینه ام میتپد دیگرمتعلق به من نیست
همه اش مال اوست
یکی به من بگوید چگونه بگویم
عاشقش شده ام
.
.
.
هوا بارانی ست
بیا زیر چتر خیالم
می رسانمت تا عشق.
.
.
.
کتاب را ببند ...
بیا اینجا روبروی من بنشین
من حرف های زیادی برای گفتن دارم.
چشم هایم را ورق بزن
حرف های ناگفته ام را خودت بخوان ...