پیامک زیبا
.
.
.
من آن نی خشکم که برلب های نوازشگر ناپیدای توکه
قصه فراق رادرمن می نوازد به غربت خویش پی می برم
.
.
.
درسکوت پر از فریادم میگریم ، میگویم
با همین قلبم به وسعت تمام خوبی ها ونگاه های گرم وهمیشه عاشقت دوستت دارم
آنقدری که بی نهایت دوستت دارم
.
.
.
چشمانم بی فروغ است
موج انرژی دیگرمرا فرانمی گیرد
دیگرهیچ چیز مرا نمی خنداند
چه تاریکم چه سردم چه تلخ است این دنیا
.
.
.
سلامتیه اونایی که براشون مثل آتیش چهارشنبه سوری بودیم
همه وجودمون تو آتیش عشقشون سوخت تا اونا با شادی از رومون بپرن و رد بشن
.
.
.
غمگینم
همانند دلقکى که روى صحنه
چشمش به عشقش افتاد که با معشوقش به او مى خندیدند
.
.
.
چه شب ساکتى است
انگار هیچ کس در دنیا نیست
یا شاید هم من در دنیاى کسى نیستم
.
.
.
سرگیجه بهانه بود
مى خواستم با تمام وجودم احساس کنم تکیه گاهمى …
.
.
.
هرگز فالگیر نبودم
تنها می خواستم دستت را بگیرم …
.
.
.
فکر می کردم تنهایی یعنی؛
من… سکوت… پنجره های خاک گرفته… اتاق خالی از تو…
نمیدانستم سنگینی اش بیشتر می شود …
در ازدحام آدم ها …
.
.
.
یک شاعر سرگشته …
یک انسان بى رویا …
یک شبگرد بى قرار …
تنهایی من شکلهای مختلف دارد …!
.
.
.
عکس هایى هستند …
که گریبان ِ تورا مى گیرند …
عکس هایى هستند …
که تو را یاد ِ کسى … چیزى … حسى … حرفى … می اندازند
.
.
.
کاش در کودکی میماندم !
جایی که تنها تلخی زندگی ام شربت سرما خوردگی ام بود …
.
.
.
به کسی اجازه نمیدهم سر مزارم گریه کند
زنده بودنم گریه داشت ، همه خندیدند !
.
.
.
تو نیستی و هراسی در دلم افتاده
حال مادر لالی را دارم که کودکش را در انبوه جمعیت گم کرده باشد
.
.
.
این روز ها حالم همچون دایره ای می ماند
که هیچ گوشه ای برایش دنج نیست
.
.
.
گاهی اونقدر خسته می شویم
که خستگیمون در نمیشه درد می شه
.
.
.
به بعضیا باید گفت:
دیگه بهت نمیگم برو به جهنم …
آخه مگه جهنمیا چه گناهی کردن که باید آدمی مثل تو رو تحمل کنن
.
.
.
گاهی دلتنگ میشوم نه برای تو
گاهی برای خاطراتمان…
گاهی آنچه من بودم و آنچه که فکر میکردم تو هستی ولی نبودی
.
.
.
سیگاریم کرد و رفــــــت
کسی که به قلیان کشیدنم گیر میداد
.
.
.
خواستی دیگر نباشی ؟ آفرین چه با اراده !
لعنت به تو که از درس هایت فقط تصمیم کبری را آموختی