خدایا...؟
کمی بیا جلوتر...
می خواهم در گوشت چیزی بگویم!
این یک اعتراف است....
من
بی او
دوام نمی آورم
حتی تا صبح فردا...
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
111 | 1298 | yas |
![]() |
30 | 2312 | nafaskzk |
![]() |
7 | 361 | nafaskzk |
![]() |
151 | 1183 | admin |
![]() |
23 | 636 | admin |
![]() |
23 | 385 | mental |
![]() |
30 | 479 | mental |
![]() |
4 | 304 | mental |
![]() |
3 | 234 | admin |
![]() |
7 | 475 | admin |
خدایا...؟
کمی بیا جلوتر...
می خواهم در گوشت چیزی بگویم!
این یک اعتراف است....
من
بی او
دوام نمی آورم
حتی تا صبح فردا...
این نظر توسط alone در تاریخ 1393/11/26 و 23:30 دقیقه ارسال شده است | |||
ی سوال داشتم.شما همیشه با مهموناتون اینجوری هستین آیا؟؟؟؟؟؟..... پاسخ : چ جوری هستیم عایا؟؟؟؟؟ |
این نظر توسط alone در تاریخ 1393/11/26 و 23:18 دقیقه ارسال شده است | |||
ای بابا.ما هم مثلن هستیما.یاس ، آبجی تو مارو تحویل بگیر.علیرضا خان که قابل نمیدونن. پاسخ : ببخشید خو شما هم بفرمایید عضو شید دیگه....
|
این نظر توسط مدیر سایت (یاس) در تاریخ 1393/11/24 و 12:26 دقیقه ارسال شده است | |||
ممنون
آره عکسشو دوس دارم |
این نظر توسط مدیر سایت (علیرضا) در تاریخ 1393/11/24 و 10:29 دقیقه ارسال شده است | |||
چه متن و عکس قشنگی بودش ... فوق العاده قشنگ بود![]() ![]() |