مگر نمی گویند که هر آدمی،
یکبار عاشق می شود؟
پس چرا هر صبح که چشمهایت را باز میکنی،
دل می بازم باز؟
چرا هر بار که از کنارم میگذری،
نفست می کشم باز؟
چرا هر بار که میخندی،
در آغوشت در به در می شوم باز؟
چرا هر بار که تنت را کشف می کنم،
تکه های لباسم بال در می آورند باز؟
گل قشنگم
برای ستایش تو،
بهشت جای حقیریست...
با همین دستهای بیقرار....
به خدا می رسانمت...!!!