همچو خورشيد به عالم نظری ما را بس
نفس گرم و دل پر شرری ما را بس
خنده در گلشن گيتی به گل ارزان باد
همچو شبنم به جهان چشم تری ما را بس
گرچه دانم که ميسّر نشود روز وصال
در شب هجر اميد سحری ما را بس
اگر از ديده کــــــــوته نظران افتاديم
نيست غــــم ، صحبت صاحب نظری ما را بس