دل تنگ و كلافه
چون معتادي بدون مخدر
بي قراروسرگردان
به هردري ميكوبم تا آرام گيرم
بي فايده
به هرسو مي نگرم دلتنگي بيداد مي كند
بي رحمانه
بي اختيارو بي اراده درلابه لاي خاطراتمان غرق مي شوم
دلتنگيم چندبرابر مي شود
تسليم مي شوم
دست ازكارمي كشم
تك تك خاطرات را مرورميكنم
وبازدلتنگ ترو عاشق تر
آمدنت را آرزو ميكنم
بــــــ*اران