تنهــــایــی یعـــنی:
ساعـــت هــا ســـَرت را روی میـــز بگـــذاری،
و بیـــن ایـــن همـــه آدمـــ کهــ کنـــارت هســـتند،
کســــی حـــتی نگـــوید: "چه مرگت است؟"
.
.
.
کاش می توانستم جانت را بگیرم
آنوقت دیگر غصه نمی خوردم
که هستیُ بودنت را
از من دریغ می کنی...
آنوقت دیگر حسرت بودن ُ
نداشتنت را نداشتم
آسوده خاطر دل از دنیا می بریدم!!!