گاهی باید فاتحـــه خـــاطره ای رو خوند
وگر نه همون خـــاطره
فاتحـــه تو رو می خونه !
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
111 | 1298 | yas |
![]() |
30 | 2355 | nafaskzk |
![]() |
7 | 361 | nafaskzk |
![]() |
151 | 1186 | admin |
![]() |
23 | 636 | admin |
![]() |
23 | 385 | mental |
![]() |
30 | 479 | mental |
![]() |
4 | 304 | mental |
![]() |
3 | 234 | admin |
![]() |
7 | 475 | admin |
گاهی باید فاتحـــه خـــاطره ای رو خوند
وگر نه همون خـــاطره
فاتحـــه تو رو می خونه !
بوی سیگارم اذیتت میکرد،،،،گفتی نکش!!!
وحالا یادوارههای عطر تنت آزارم میدهد.
کدام را نکشم؟؟!!!
آه،،،
انتظار،،،
و یا عذاب!!!
رویاهایم را در کنار کسانی گذراندم ، که بودند ولی نبودند … !
همراه کسانی بودم ، که همراهم نبودن … !
وسیله کسانی بودم ، که هرگز آنها را وسیله قرار ندادم … !
دلم را کسانی شکستند ، که هرگز قصد شکستن دل آنها را نداشتم … !
.
.
و تو چه دانی که عشق چیست … ؟
عشق :
سکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوتی است ، در برابر همه اینها …
شعله زد عشق و من از نو نو شدم
پر شدم از عشق تو مملو شدم
شوق شیدایی مرا از من گرفت
من به خود برگشتم از تو تو شدم
آه ، با تو من چه رعنا می شوم
آه ، از تو من چه زیبا می شوم
عطر لبخنده خدا می گیرم و
شکل آواز پری ها می شوم
با تو من هم جامه ی شب می شوم
هم طپش با گرگره تب می شوم
با تو من هم بستره گلبرگ ها
از شکفتن ها لبالب می شوم
شعله زد عشق و من از نو نو شدم
پر شدم از عشق تو مملو شدم
شوق شیدایی مرا از من گرفت
من به خود برگشتم از تو تو شدم
آه ، با تو من چه رعنا می شوم
آه ، از تو من چه زیبا می شوم
عطر لبخنده خدا می گیرم و
شکل آواز پری ها می شوم
آه ، هستی جز تمنای تو نیست
آه ، لذت جز تماشای تو نیست
یک نفس دور از تو باشم ، مرده ام
زندگی جز مرگ در پای تو نیست...
چه لذت بخش است دیدارت
وقتی که انتظارش راندارم
وقتی که باسرعت به سمتم میدوی تاشاید زودتروزودتر کنارم باشی
میخواهم
نفسهای به شماره افتاده ات را
عرق پیشانیت را
ولبخند ازدورت را
وچشمان مشتاقت را
ودستانت را
بازهم صدای پای تنهایی را میشنوم
بازهم صدای زجه های بی کسی را میشنوم
دراین شب لعنتی با خودم خلوت خواهم کرد
خدایا تقدیرم را عوض خواهم کرد
.
.
.
بـا تـ ــو نیستــم ، بــه خودتــ ـــ نگیــ ــر ، اصلا تـ ــو یکــی نخـــوان ...
دارم بــا خودم زمــزمـه مـی کنـ ــم ، بــا خودم حرفـ ـــ می زنـــم ...
دلگیـ ــرم از آدم هـایـی کـه می آیند و می روند و پشتـ ــــ سرشـ ـان را هــم نگـ ـاه نمی کنند ...
نمی بینند کــه پشتـ ـــ سرشـ ـان بـه جـای کـاسـ ـه ی آبــ ــــ ، اشکـ ـــ ریختـ ـه می شـــود ...
بـه جـای خداحـافظـی ، بغـ ـض می کنند ...!
از تــو دلگیـ ــر نیستـم ، رفتـن حق آدم هـاستــ ـــ !! بــا خودم حرفــ ـــــ می زنــم ..
اگر کلمه دوستت دارم کلید زندان من و توست
پس با تمام وجود فریاد میزنم دوستت دارم
من دیگه نه قلبم رو می خوام،
نه خیالت رو،
نه خاطراتت رو
...
لعنتی فقط از سرم برو بیرون،
همونطور که از قلبم رفتی...
حَســـــرتـــ !
یَعنــــی رو به رویَم نشستــــه ای . . .
وَ باز خیســــیِ چَشمانَــمـ را . . .
آنــ دَستمــــالِ خُشکـــِ بی اِحساســـ پاکــــ کند . . .
حَســــرَتـــ !
یَعنـــــی شانه هایَتــــ دوشــ به دوشَــــمـ باشَـــد . . .
اَمــا نتوانَمـ از دِلتَنگـــی به آنــ پَنـــاه ببرَمـ . . .
حَســــرَتـ !
یَعنـــــی تو که دَر عیـــنِ بودَنَتــ ـ . . .
.داشتَنَتــــ را آرزو میکنَمـــــــــــــــ
تعداد صفحات : 43