عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
111 | 1299 | yas |
![]() |
30 | 2355 | nafaskzk |
![]() |
7 | 361 | nafaskzk |
![]() |
151 | 1186 | admin |
![]() |
23 | 636 | admin |
![]() |
23 | 385 | mental |
![]() |
30 | 479 | mental |
![]() |
4 | 304 | mental |
![]() |
3 | 234 | admin |
![]() |
7 | 475 | admin |
![](http://up.eshqam.ir/up/roza-smsi/Pictures/36420148999924045857.jpg)
ممکن است شاهزاده ام را پیدا کنم اما...
اما پدرم همیشه پادشاه من میماند...
.
.
![](http://up.eshqam.ir/up/roza-smsi/Pictures/0fc60fb741119214a0caf6c738e2988c-425259120.jpg)
یه سیلی زد و گفت: تو بهم خیانت کردی!!!
گفتم: تو هم بکن...
چند ماهی گذشت....
سوار ماشین عروس دیدمش...
با خنده اومد طرفمو گفت: دیدی منم تونستم...!!!
خندیدم و رفتم...
بعد یه ماه که تو بیمارستان بستری بودم فهمید سرطان داشتم...!!!
اومد ملاقاتمو و گفت: خیلی بی معرفتی...
چرا اینکارو کردی؟!!!
اشک تو چشام جمع شد...
بهش گفتم: من تو عروسیت خندیدم...
ولی تو توی ختمم گریه نکن...
گاهی دلیل " کم محلی ها ، ن گفتن ها و رها کردن ها شاید چیزی نباشد که تو فکرمیکنی...
گاهی باید رفت تنها برای " عشقت "!!
![](http://up.eshqam.ir/up/roza-smsi/Pictures/26453894979180567443810028.jpg)
ﻣﺎﺩﺭﺵ آﻟﺰﺍﯾﻤﺮ ﺩﺍﺷﺖ...
ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ ﻣﺎﺩﺭ ﯾﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺩﺍﺭﯼ ، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﺒﺮﯾﻤﺖ آﺳﺎﯾﺸﮕﺎﻩ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪﺍﻥ...
ﻣﺎﺩﺭ ﮔﻔﺖ ﭼﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﯾﯽ؟
ﮔﻔﺖ آﻟﺰﺍﯾﻤﺮ......
ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﻮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﯽ...
مادر ﮔﻔﺖ: مثل اینكه ﺧﻮﺩﺗﻢ ﻫﻤﯿﻦ بیماری رو ﺩﺍﺭﯼ...
ﮔﻔﺖ: ﭼﻄﻮﺭ؟
مادر ﮔﻔﺖ: ﺍﻧﮕﺎﺭ ﯾﺎﺩﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺯﺣﻤﺘﯽ ﺑﺰﺭﮔﺖ ﮐﺮﺩﻡ...
ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺨﺘﯽ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﺗﺎ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺸﯽ...
کمر ﺧﻢ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﻗﺪ ﺭﺍﺳﺖ ﮐﻨﯽ...
ﭘﺴﺮ ﺭﻓﺖ ﺗﻮﯼ ﻓﮑر...
ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﮔﻔﺖ : ﻣﺎﺩﺭ ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺨﺶ...
مادر ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﺍﯼ ﭼﯽ؟
ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﮑﻨﻢ....
ﻣﺎﺩﺭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﯾﺎﺩﻡ نمیاد ...
![](http://up.eshqam.ir/up/roza-smsi/Pictures/6c9ckh4vttq95vp156fo.jpg)
به خوندنش می ارزه,بخون باحاله:D
نیسانه پشتش نوشته بود فروشی، شماره موبایلشم نوشته بود !
پلیس بزرگراه پشت سرش میاد
بهش زنگ میزنه ببینه پشت فرمون جواب گوشیشو میده یا نه !!!
نیسانیه گوشیو جواب میده پلیس میگه آقـــــا ماشینتو چقدر میفروشی ؟؟؟؟
نیسانیه هم میگه الان نمیتونم صحبت کنم این سگا پشت سرمن وقتی رفتن خودم تماس میگیرم !
تعداد صفحات : 13