پیامک هفته دفاع مقدس
*
eshqam.ir
*
مادر پول و طلاهاشو داد و از در ستاد پشتیبانی جنگ خارج شد
مسوول مربوطه فریاد زد : مادر رسیدتون !
مادر خندید و گفت : من برای دادن دوتا پسرم هم رسید نگرفتم …
*
eshqam.ir
*
آب جیره بندی شده بود
آن هم از تانکری که یک صبح تا شب زیر تیغ آفتاب مانده بود ، مگر می شد خورد ؟
به من آب نرسید ، لیوان را به من داد و گفت :
من زیاد تشنم نیست ، نصفش رو خوردم بقیه ش رو تو بخور ، گرفتم و خوردم
فرداش بچه ها گفتن که جیره هرکس نصف لیوان آب بود
*
eshqam.ir
*