پاییز با همه ی بغض ها و اشکهاش داره میره...
خیلی ها از تنهایی در اومدن...
خیلی ها تنها شدن و خیلی هام با تنهایی هاشون تنها بودن...
خوش به حال اونهایی که یه آغوش گرم پیدا کردن برای روز های سرد زمستون...
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
111 | 1288 | yas |
![]() |
30 | 2195 | nafaskzk |
![]() |
7 | 361 | nafaskzk |
![]() |
151 | 1174 | admin |
![]() |
23 | 636 | admin |
![]() |
23 | 385 | mental |
![]() |
30 | 479 | mental |
![]() |
4 | 304 | mental |
![]() |
3 | 234 | admin |
![]() |
7 | 475 | admin |
پاییز با همه ی بغض ها و اشکهاش داره میره...
خیلی ها از تنهایی در اومدن...
خیلی ها تنها شدن و خیلی هام با تنهایی هاشون تنها بودن...
خوش به حال اونهایی که یه آغوش گرم پیدا کردن برای روز های سرد زمستون...
چه فرقی می کند مهر باشد
یا آبان و یا آذر ماه...!؟
وقتی تو باشی و پاییز باشد
باران، برگها و ابر باشند
زندگی رنگ دیگری دارد؛
من وپاییز هر دو عاشق توهستیم!
مثل خورشيد يك غروب پاييزي
دلم خون
تنها
به انتها رسيده
در آرزوي طلوعي دوباره
اما
خسته
خسته
خسته
بــــــــ*اران
پاییزاست باران میبارد/باران گریه های من/درتنهایی بی تو بودن/عشق تو درقلب شکسته ام اتشی برجانم انداخته است/واین باران ها مانندتیری است در قلب شکسته ام...
پــــایــیــــز
یعنــے یک پیاده رو
پوشیده از برگهاﮮ زرد
یک دستِ مهربان براﮮ گرفتن
و دلــے ڪہ گرم شود
از لمسِ بودنش...
پاییز که ازراه می رسد
خاطرات جان دوباره میگیرند
روی صحنه ذهنم
شروع به بازی میکنند
ومن تماشاچی تنها و همیشگی آنها
با بعضی می خندم ، بابعضی گریه میکنم
پاییز
باران
فرش رنگارنگ خیابان
صدای خش خش برگها
همه و همه برایم شعرزندگی می خوانند
برای من سال نو باپاییز آغاز می شود
بــــــ*اران
.
.
.
شب و مهتاب
منویادت
هوای دلچسب پاییزی
وآتشی که می رقصد درباد
حلقه ای پرازمهر
پیاله ای پرازشراب
همه چیزهست جزتو
ومن صبورانه نوش میکنم
جامهای پی درپی شراب را
به سلامتی عشق
بــــــ*اران
دلم پاییز میخواهد
همان تابلونارنجی و زردو قرمز
همان تابلویی که خداباحوصله به تن طبیعت میکشد
دلم هوای ابری و پرازمه با نم نم باران میخواهد
دلم شنیدن موسیقی زیبا باران که به شیشه پنجره می نوازد
بلند شدن بوی نم که بی اراده مجبورت میکنددستانت را بازکنی وباتمام وجودت ششهایت را پرکنی ازاین هوای دل انگیز
وبیشترازهمه دراین هوای روح بخش دلم تورا میخواهد
دلم میخواهد بیایی صدایم کنی
ازپشت پنجره قامت مردانه ات برایم زیباترازهمیشه مدهوشم کند
نفهمم برای رسیدن به تو می دوم یا پرواز میکنم
دستانم را دردستانت بگیری ودرزیرباران خودرا به دست جاده بسپاریم و برویم و برویم و برویم
هواکه کمی سرد ترشد بیشتر به بازوانت آویزان شوم
وتو عاشقانه نگاهم کنی آغوش بگشایی ودرپناه بازوان مردانه ات مرابگیری
ومن بنالم که هوا چقدرسرد شده است
وتو با شیطنت همیشگیت محکمتر مرا بخود بفشاری و بگویی " چه بهتر"
دلم پاییز میخواهد
بــــــ*اران
.
.
.
تعداد صفحات : 4