عشق من
اگر چشمه جوشان عشقت
در دلم نمی جوشید
خزانی را که پشت سر گذاشته ام
از یاد نمی برم
و اگر شکوفه نگاهت
در چشمم نمی شکفت
بهاری را که در پیش رو دارم
نمی دیدم
حضور تو مهر تاییدی است بر تمام زیبایی ها
و غیبت تو پایانی است بر تمام خوبی ها
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
بازی چالش دست خط | 111 | 1340 | yas |
یه کلمه بگو که برعکسش هم بخونی همون بشه ؟ | 30 | 2408 | nafaskzk |
سوال ؟ بیاین جواب بدین | 7 | 369 | nafaskzk |
بازی جرئت حقیقت | 151 | 1279 | admin |
دوس دارین بعد ازدواج چجوری بخوابین ؟ | 23 | 648 | admin |
اجبار معلم به تشویق توسط خودم خخخخخ | 23 | 397 | mental |
چالش کارنامه | 30 | 480 | mental |
آهنگ علی عبدالمالکی رواااااااااااانی | 4 | 309 | mental |
جرئت حقیقت | 3 | 235 | admin |
همگی بیاید... | 7 | 483 | admin |
عشق من
اگر چشمه جوشان عشقت
در دلم نمی جوشید
خزانی را که پشت سر گذاشته ام
از یاد نمی برم
و اگر شکوفه نگاهت
در چشمم نمی شکفت
بهاری را که در پیش رو دارم
نمی دیدم
حضور تو مهر تاییدی است بر تمام زیبایی ها
و غیبت تو پایانی است بر تمام خوبی ها
نیستی ،
و بهار هم بی تو
سوء تعبیر یک زمستان است ...
بهار از دو حرف (به+آر) تشکیل شده
که به معنای (آوردن بهترینها)ست..
ومن بهاررابرای هرروز سالت آرزودارم...
آمدن بهار ... همان بهترین های خداست برای تو..
بهترینها لایق توست که بهترینی..
سالی نو از راه میرسد
اگرآسمان بخششی کند زمین نفسی دوباره خواهد کشید...
ولبخند برلبان گلهاخواهد شکفت...
باغ وبستان سبز وپرنده ها ازسفربازخواهند گشت...
وتنها دلیل برای زندگیم عشقی است که هنوز درقلبم زنده است ..
بر پرندگان خسته وگلهای نوشکفته درود میفرستم
که پیام آوربهارمن شده اند..
وبرشما سلام ...عشق قلبم هدیه نوروزشما...
فـــرا رســیـــدنـــ
بــــهــــار تـــــازهـ
بـــر هـــمـــهـ یــِ
دوســـتــــانــ
تــهـــنـــیــــتــــــ بـــاـــد
از خداوندِ بــهـــار برای شما
سالــی همراه با مـوفـقـیـت
روز افـزون را خـواهـانـم
از عطر نگاه باغ ها دانستم نام دگر بهار ،
لبخند خداست ...
و بــهــار را
به انـتـظــار آمـدنـتـــ
...دوره مـی کـنـمـ...
جمله عکس زیبای باد بهار
حالا دیگر یک خط در میان گریه می کنم
حالا دیگر شانه هایم صبور تر شده اند
و با هر تلنگری که گریه می زند
بی جهت نمی لرزند!
انگار دیگر هیچ اتفاق عاشقانه ای از چشم هایم نمی افتد...
و پاییز من اتفاق زردی است که می تواند
ناگهان در آغوش هر فصلی بیافتد!
حالا تو هی به من بگو بهار می آید...
تعداد صفحات : 2