آدم ها خیلی زود همراهان صمیمی را فراموش می کنند؛
همین که باران بند آمد؛
خیلیها چترهایشان را جا میگذارند ...!
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
111 | 1340 | yas |
![]() |
30 | 2442 | nafaskzk |
![]() |
7 | 370 | nafaskzk |
![]() |
151 | 1279 | admin |
![]() |
23 | 663 | admin |
![]() |
23 | 411 | mental |
![]() |
30 | 480 | mental |
![]() |
4 | 310 | mental |
![]() |
3 | 235 | admin |
![]() |
7 | 484 | admin |
آدم ها خیلی زود همراهان صمیمی را فراموش می کنند؛
همین که باران بند آمد؛
خیلیها چترهایشان را جا میگذارند ...!
درخت گاهی دلتنگ " تبر"میشود؛
وقتی پرندگان سیم برق رابه او ترجیح میدهند
دلتنگم
آنقدر دلتنگ که
احساس بی کسی میکنم
نمیدانم دلتنگ چیستم
فقط میدانم آنقدر دلتنگیم زیاد است که سراسر وجودم را پر کرده است
احساسی تلخ که حتی با شیرین ترین شکلات ها هم از بین نمیرود
میخواهم ببینمش در کنارم اما ...
اما چه حاصل که او مرا دوست ندارد
مرا نمیخواهد
مرا نمیبیند
دوس دارم برایش حرف بزنم اما ...
او برایم وقتی ندارد
گوشی برای شنیدن سخنانم ندارد
ولی من با همه ی اینها از جان خود بیشتر دوست میدارمش
حتی از جان شیرین خود
در دست هایت اسیر می شوم و دنیا بر من بهشت می شود
و چه بچه گانه می اندیشم مرا می خواهی
و همچون دیوانه ای در رویاهایم به دنبال دستانی هستم
که جهنمم را بهشت کنند
پیدا نمی کنم
می دوم
فریاد می زنم
می گویند از اول مال تو نبود
اما من بار دیگر برای یافتن دست هایت به خواب می روم
بس است
خسته ام از گشتن و نیافتن
خسته ام از نبودنت
خسته ام از جهنمی که بهشتش نمی کنی
من محکومم
محکوم به زندگی بی عشق...
لبریزم از ...
گـاهـی وقـتـا دلـم …
فـقـط سـنـگـیـنـی نـگـاهـت
رو مـیـخـواد که زُل بـزنـی بـهـم …
و مـ ـن بـه روی خـودم نـیـارم . . .
***
آنقدر دوست دارم ک بعضی وقتا یادم میره که دوستم نداری ...
گاهی اوقات
حسرت تکرار یه لحظه
دیوانه ام میکند /.
تعداد صفحات : 45